
|
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Sun 26 Sep 2010 و ساعت 1:11
|
چند عکس ببینید که قبلا از جهرم گرفته بودم. زاویه ها هر چند که ساده است ولی خاطراتی زیبا از این فضا ها را یاداور میشود مخصوصا برای همشهریانم که خیلی وقت است از جهرم دور باشند.امیدوارم بپسندید.
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Fri 9 Oct 2009 و ساعت 6:48
|
۱۷ اگوست با رئیس جمهور ملاقات داشتیم ابتدای حرکتمون به شهر لفکوشا بودیم که اتوبوسمون خراب شد در کمتر از ۱۵ دقیقه اتوبوس جایگزین٫ خود را به ما رساند. رئیس جمهور را با کمترین تشریفات امنیتی در اولین سالن ملاقات کردیم در همان مکان در حضور دوربینهای خبری شهرام دوستم هدیه خانه کاریکاتور و حوزه هنری را به نمایندگی از همه کارتونیستهای ایران به رئیس جمهور دادند و ایشان هم صمیمانه پذیرفتند. بعد از گپ و گفتی کوتاه بین کارتونیستها و رئیس جمهور و گرفتن عکسهای یادگاری نهار خوردیم و بعد از نهار به دیدن بناهای تاریخی و موزه شهر لفکوشا رفتیم. با رئیس اداره میراث فرهنگی و توریسم لفکوشا نیز ملاقات داشتیم هدیه ای سنتی و کوچک نیز از ایشان دریافت کردیم. کتابخانه شهر و ساختمان اصلی مطبوعات نیز از دیگر مکانهایی بود که بازدید کردیم.
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Wed 9 Sep 2009 و ساعت 11:24
|
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Wed 9 Sep 2009 و ساعت 1:18
|
روز یکشنبه ۸ شهریور ماه٫ از سمت راست آقای عباس علیپور (ناظر ) و داوران به ترتیب سعید صادقی٫ مجتبی اژدری٫ نیما حکیمی و آقای مهذبیه (ناظر ) که در تصویر نمیباشد در محل مجتمع احسان شیراز آثار بخش کارتون با موضوع برق داوری کردند. به زودی منتظر اعلام نتایج جشنواره باشید .
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Sun 6 Sep 2009 و ساعت 0:6
|
بقیه عکسها را در ادامه مطب ببینید
ادامه مطلب
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Fri 19 Sep 2008 و ساعت 23:7
|
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Mon 18 Aug 2008 و ساعت 21:48
|
دیروز پنجشنبه نمایش آثار آقای عظیمی و بررسی توسط خودشان و امروز کارگاه کاریکاتور در حوزه هنری شیراز با حضور تعدادی از کاریکاتوریستها تشکیل شد که البته من فقط به کارگاه طراحی رسیدم .
آقای عظیمی با جک گفتن ما رو به خنده انداخته بود.
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Fri 11 Jul 2008 و ساعت 21:6
|
من هم مثل بسیاری از کاریکاتوریستهای جوان مدیون زحمات آقای علیزاده هستم. آن زمان طنز و کاریکاتور با آثار بزرگانی چون بارتاک ٫کینو ٫موردیلو و مولاتیه چاپ میشد که من هر ماه چشم انتظار نسخه جدید آن بودم. اولین روز آشنایی من با آقای علیزاده(سال ۷۶) در دفتر کارش یک عکس به یادبود با ایشان گرفتم که وقتی رسیدم شهرستان هنوز فیلم دوربین تمام نشده از لابراتوار خواستم نگاتیو را بچیند و عکس را چاپ کند. نگاتیو از فرق سر آقای علیزاده چیده شد بسیار ناراحت شدم عکاس را مجبور کردم نگاتیوها را کنار هم بگذارد و هر طور هست عکس را چاپ کند چون تنها عکسی بود که با ایشان گرفته بودم .
+
نوشته شده توسط سعید صادقی در Sat 7 Jun 2008 و ساعت 16:23
|
|